۴۳۷ مطلب توسط «پوریا آریافر» ثبت شده است
    • درد چشم - داستانی زیبا و آموزنده

      درد چشم - داستانی زیبا و آموزنده

      می‌گویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم، خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.

       

      وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند. وی به راهب مراجعه میکند و

    • می نویسم برای تو و برای دل

      می نویسم برای تو و برای دل

      خدای من بمان

      ای دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل !

      دل !.... این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....

      تو هستی ! .... در

    • خدا با ماست

      خدا با ماست

      گر سینه شود تنگ خدا با ما هست

      گر پای شود لنگ ، خدا با ما هست

      دل را به حریم عشق بسپار و برو...

      فرسنگ به فرسنگ خدا با ما هست

    • دعا کردم بعضی چیزها را از دست دادم

      دعا کردم بعضی چیزها را از دست دادم

      ﺍﺯ ﺑﻮﺩﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند ، ﭼﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ ؟

      ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ .

      ﺍﻣﺎ ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ..

      ﺧﺸﻢ ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ، ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ .

       

       ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلمان ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ با ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻬﺎ ، خیال ﺁﺳﻮﺩﻩ تری داریم...

    • چه حکمتی ست ؟

      چه حکمتی ست ؟

      خدایا

      هرگاه عاشقانه خواندمت عاشقانه تر جواب دادی...

      هرگاه خالصانه تمنایت کردم مشتاقانه تر اجابت کردی...

      چه روزها که ندیدمت ولی تو دیدی...

      چه زمانها که نخواندمت ولی تو خواندی...

      چه حکمتی ست در خدایی تو که این چنین مهربانی میکنی...

زندگی، یعنی عشق فرصت همراهی با، امید است درک همین اکنون است وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم رسم پذیرایی از تقدیر است یعنی تکاپو یعنی هیاهو شب نو، روز نو، اندیشه نو یعنی حرکت و امید
کانال تلگرام در بیان دنبال کنید