-
-
-
-
نور فانوست
پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴خدایـــــــــــــــا
فانوست را کمی پایین تر بگیر
جاده ای که در آن قدم نهاده ام تاریک است،
انتهایش را نمی دانم چیست. میترسم انتهایش بن بست باشد
تو را به مهربانیت سوگند،
فانوست را کمی پایین تر بگیر تا روشنی بخش راه نامشخصم باشد.
نمی خواهم بی فانوس تو به جایی برسم که برگشتنم دشوار گردد و پشیمان شوم.
ای مهربانترینم ، من اکنون سخت به نور فانوست محتاجم...
-
-
-
سقف آسمانی
دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴فرشته از خدا پرسید:
مردمانت مسجد میسازند... نماز میخوانند... چرا برایشان باران نمیفرستی؟؟!!
خدا پاسخ داد:
گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای بی سقف بازی میکند...
تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند، آسمان من سقف آنهاست ...
پس اجازه بارش نمیدهم!
خدایا نانی ده که به ایمانی برسم ... نه ایمانی که به نانی برسم
-
-
-
گفتگوی خداوند با فرشتگان
يكشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴خداوند فرمود: ببرینش جهنم
او برگشت ونگاهی به خداوند کرد
خداوند فرمود : نبرینش، او را به بهشت ببرین!
فرشتگان سوال کردند چرا؟
جواب امد: چون او هنوز به من امید دارد...
-
-
-
شکر خدا با کفش پاره
جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴
-
-
-
درد چشم - داستانی زیبا و آموزنده
پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴میگویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم، خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.
وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند. وی به راهب مراجعه میکند و
-