۶

داستان ادیسون از زبان پسرش

داستان ادیسون از زبان پسرش

صد قدم تا شمای بهتر

قدم 94

داستان ادیسون از زبان پسرش


داستانی از ادیسون را در یکی از کتابهای اخیر خواندم که از زبان پسرش، چارلز ادیسون بود. این داستان هیچگاه و در هیچ کتابی بجز این کتاب، نوشته نشده است و به همین دلیل بسیار مشتاق هستم تا این را برای شما تعریف کنم. توماس ادیسون در سن جوانی کاملاً ناشنوا میشود و دلیلش هم این بوده که وقتی او پسر بچه ای بوده مجبور بوده به دنبال قطار بدود تا بدون بلیط بتواند از انتهای قطار وارد شود و در آنجا روزنامه و سیگار بفروشد. وقتی او در حال دویدن بوده هر دو دستش پر بوده از روزنامه و سیگار، برای همین دوست او در انتهای قطار ادیسون را از گوش هایش بلند میکرده و به درون قطار می آورده. او بیشتر از 1099 اختراع دارد و جمعیت نیروی کار او که وی برایشان کار آفرینی کرده بیشتر از 200 میلیون نفر میباشند. توماس ادیسون زمانی که کاملاً ناشنوا بوده، گرامافون را اختراع میکند و بعد از آن دستگاه ضبط صدا.

پسر او میگوید: پدرم با اینکه نمیشنید ولی دستگاه هایی را خلق میکرد که به درد خودش نمیخورد و این نشان از این دارد که او به فکر رفاه همه بوده نه مادیات. بهترین اخلاق او تشویق کردن دیگران بود و هرزمان کسی به دیدن او می آمد با دیدی متفاوت او را ترک میکرد. توماس ادیسون، خویش را از درون خودش تشویق میکرده و او تنها شخصی بوده که بدون کمک هیچ انسانی به بزرگترین مخترع جهان تبدیل شده است. از شما میخواهم به قدرت خود فکر کنید و خودتان را دست کم نگیرید. توماس ادیسون هم شخصی بوده درست بمانند من و شما ولی با دیدگاهی متفاوت نه مخلوقی متفاوت.


قدم 94 از 100

بقیه قدم ها: صد قدم تا شمای بهتر

در روزی بسیار نزدیک همه ما دستانمان از دنیا کوتاه خواهد شد و گدای چند صلوات از انسان های روی زمین می‌شویم، پس من هر شب برای بازدیدکنندگان سایتم صلوات میفرستم، یعنی برای تو که این متن را میخوانی، حال می‌شود تو هم برای من بفرستی؟ :)
جهت دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود ، در خبرنامه عضو شوید
۶ دیدگاه
    • avatar
      :)
    • avatar
      بله کار ادیسون عالی بود :)
    • avatar
      :)
    • avatar
      اوهوم :)
  1. avatar
    اینجاش که بدون کمک هیچکسی و با همت خودش به چنین مخترع بزرگی تبدیل شده جالب توجه است. و همچنین با وجود ناشنوا بودنش چنین اختراعاتی واقعا عجیبه. البته من در هیچ جایی ندیده بودم که گفته بشه ناشنواست و فکر نکنم چنین باشه.
    • avatar
      خیلی از کارهای بزرگ شاید با منطق جور نیاد و شاید بهتر بگیم با منطق ما جور نیاد برای همین وقتی عاشق باشی خیلی از مرزهای منطق شکسته میشه و فراتر حرکت میکنی
      ادم منطقی قدم برمیداره تا به موفقیت میرسه
      ولی به نظر من ادم عاشق پرواز میکنه و به موفقیت های خیلی  بزرگ تر میرسه که اصلا ی ادم منطقی نمیتونه تصورش رو بکنه
  2. avatar
    حسین فقط زندگی
    سلام
    خیلی خیلی متن خوبی بود ممنون
    اگه فقط همین جمله بنفش رو درک کنیم و بکار بگیریم اونوقت دیگه خیلی از مشکلات مان حل میشه
    👇
    👈دیـــدگاه متفاوت و نه مخلوق متفاوت 👉
    👆
    • avatar
      سلام
      کاملا درسته :)
      این جمله ها زندگی اند
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
زندگی، یعنی عشق فرصت همراهی با، امید است درک همین اکنون است وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم رسم پذیرایی از تقدیر است یعنی تکاپو یعنی هیاهو شب نو، روز نو، اندیشه نو یعنی حرکت و امید
کانال تلگرام در بیان دنبال کنید