یک پست سیاسی، اجتماعی، اقتصادی - تصویر 20 سال بعد کشورم
هیچ وقت دوست نداشتم درباره سیاست کشورم یا اقتصاد یا درباره اوضاع اقتصادیش سخنی بگم ولی نشد :)
اوضاع کشورم را از جنبه های اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و سیاسی برای 20 سال بعد با این شیوه ای که در حال گذر هست ترسیم کردم
اوضاع اجتماعی:
در سال 1415، با توجه به روندی که از بیست سال پیش شکل گرفته بود، بعد خانوار (متوسط اعضای یک خانواده) به 1.5 نفر رسیده است. یعنی در هر خانواده به صورت متوسط 1.5 نفر عضو دارد. خانواده های تک نفره (جوانانی که هرگز ازدواج نکرده اند، کسانی که طلاق گرفته اند و ..) باعث شده است که تعداد خانواده های تک نفره بسیار بسیار زیاد باشد.
ازدواج سپید جایگزین ازدواج رسمی شده است. آدم ها با هم هستند اما تعهدی ندارند. حتی فرزند هم دارند اما هنوز در مورد ازدواج با هم تردید دارند! معدود افرادی که ازدواج رسمی می کنند، افرادی سنتی و غیرامروزی تلقی می شوند.
هم اکنون 53 سازمان در حوزه فرهنگ کار می کنند. در سال 1395، این سازمان ها 27 سازمان بوده. ولی با وجود زیاد شدن سازمان ها و بودجه ها، هنوز دروغ و بی اعتمادی درد مشترک ما ایرانیان است.
جامعه دچار ترقیق هوشی شده است (پایین آمدن متوسط ضریب هوشی ایرانیان به خاطر مهاجرت نخبگان) و ما به عنوان افتخارآمیز بزرگترین کشور نخبه فرست جهان دست یافته ایم و سه سال پیاپی این مقام در اختیار ایران بوده است :)
آخرین بازیگر حرفه ای موجود در ایران نیز ممنوع التصویر شد و وی نیز اعلام کرد که برای پیوستن به شبکه های ماهواره ای ایران را ترک خواهد کرد. هم اکنون کل صدا و سیما و سینمای توسط نابازیگران و ناکارگردانان اداره می شود.
شب ها شهر خلوت می شود، چون همه به نایت کلاب های زیرزمینی غیرقانونی اما معلوم الحال می روند. صبح ها نیز با چشم های پف کرده به محل کار می روند :)
اوضاع اقتصادی:
بعد از گذشتن هشت سال از دولت احمدی نژاد (لعنت الله علیه)، دولت های بعدی با اینکه هیچکدام پرداخت نقدی یارانه ها را قبول ندارند اما به خاطر ترس از دست دادن محبوبیت همچنان پرداخت یارانه ادامه دارد. حتی کسانی هستند که در زمان واریز یارانه، با پورشه می آیند دم در بانک و از ای تی ام یارانه خود را دریافت می کنند
رییس جمهور وقت همچنان از ایجاد اشتغال برای جوانان صحبت می کند مانند همه رییس جمهورهای 20 سال اخیر! میان آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار در زمینه اشتغال ایجاد شده دست کم 4 میلیون نفر فاصله وجود دارد.
بیشتر کشورهای اطراف ما تبدیل شده اند. به هاب های تجاری، ترانزیتی و ارتباطی منطقه. البته ما در این مدت بیکار نبوده ایم و 430 طرح را طراحی کرده ایم و به تصویب رسانده ایم و امیدواریم که بودجه عمرانی سال بعد کفاف اجرای آن ها را بدهد :)
همچنان در پوست خود نمی گنجیم که ایران باظرفیت ترین کشور توریستی دنیا است. اما خوب هنوز چون دستشویی های بین راهی درست و حسابی نداریم، کارهای کوچکی باقی مانده است تا این ظرفیت محقق شود :)
اوضاع زیست محیطی:
برخی از شهرهای پرآوازه ایران، دیگر وجود خارجی ندارند. چرا که به خاطر بی آبی و ریزگردها دیگر قابل سکونت نیستند.
نیمی از کشور را بی آبی تهدید می کند و نیمی دیگر از کشور را سیلاب.
در زمان تعطیلات نوروزی جمعیت کشور به نصف کاهش پیدا می کند چرا که همه به خارج از کشور می روند برای گذراندن تعطیلات.
اوضاع سیاسی
برخی از وزرا با سن 85 سال هنوز بر سر کارند و البته طرح هایی دارند برای بکارگیری زنان و جوانان در سمت های مدیریتی!
همین هفته گذشته در حالی که رومانی نیز به جمع کشورهای «مرگ بر» اضافه شد و برخی گروه های خودسر مرگ بر رومانی گویان از دیوار سفارت بلژیک (تنها سفارت فعال در ایران که عملا دفتر از حفاظت از منافع همه دنیا در ایران است) بالا رفتند :)
دیگری حزبی در ایران وجود ندارد و تمام احزاب با پسوند منحله در رسانه ها نام برده می شوند: حزب منحله مشارکت، حزب منحله کارگزاران، حزب منحله پایداری، حزب منحله ...
ایران بر اساس شاخص سعادتمندی جزو چارک چهارم کشورهای جهان است.
اگر امروز، همین امروز هر کدام از ما ماموریت، نقش و وظیفه خود را به خوبی انجام ندهد، ممکن است آینده ای چنین شوم در انتظار باشد.
آیا منتظر این آینده هستید؟
به شخصه مثبت اندیش هستم و موارد بالا فقط دغدغه هایم بود و امید دارم که وضع بهتری خواهیم داشت اگر ...
:)