۱۰ گام طلایی برای داشتن اعتماد به نفس - گام دوم

۱۰ گام طلایی برای داشتن اعتماد به نفس - گام دوم

۱۰ گام طلایی برای داشتن اعتماد به نفس عالی 

گام دوم:

خود هشیارى، خود بیدارى و اشراف و بصیرت لحظه به لحظه خود.

" Self Consciousness "

انسانى که هر لحظه برخود نظر مى کند و بر ضمیر باطنش القاء مى کند

که او دیگر آدم سابق نیست و خود را به اذن خداوند از نو خلق کرده است.

انسانى که متحول شده و به دنیایى از آرامش رسیده است.

و اینک انسان دیگرى در عرصه حیات فرماندهى مى کند و این شمایید

من انسان خودآگاهى هستم

نویسنده: زلیخا خواجه وند

 بقیه گام ها

در روزی بسیار نزدیک همه ما دستانمان از دنیا کوتاه خواهد شد و گدای چند صلوات از انسان های روی زمین می‌شویم، پس من هر شب برای بازدیدکنندگان سایتم صلوات میفرستم، یعنی برای تو که این متن را میخوانی، حال می‌شود تو هم برای من بفرستی؟ :)
جهت دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود ، در خبرنامه عضو شوید
۱۷ دیدگاه
    • avatar
      🌷
  1. avatar

    یا علی قبر پرستویت کجاست؟

    آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟



    خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد .
    • avatar
      🌷تسلیت🌷
  2. avatar
    حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
    خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
    ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
    گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
    • avatar
      🌷🌷
  3. avatar
    راه رفتن را یاد گرفتیم
    تا دویدن را بلد شویم
    دویدن را یاد گرفتیم
    تاراهی برای زودتر رسیدن بیابیم
    دویدیم و دویدیم و دویدیم
    بی آنکه بدانیم سهم ما از زندگی
    فقط دویدن بود
    نه رسیدن
    • avatar
      اره 
      جمله قنشگی بود
      فقط دویدن 
      ممنون
    • avatar
       🌷 🌷
  4. avatar
    کاش می توانست
    به رود بیندازد خودش را،
    ماهی کوچکی که
    دلش دریا بود و
    خانه اش برکه!
    رضا کاظمی
    • avatar
      :)
  5. avatar
    زندگی بدون روزهای بد نمی شود,بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم. اما روزهای بد,همچون برگهای پاییزی , باور کن که شتابان فرو می ریزند,و در زیر پاهای تو,اگر بخواهی, استخوان می شکنند,و درخت استوار و مقاوم برجای می ماند.
    عزیز من,برگهای پاییزی بی شک,به تداوم بخشیدن به مفهوم درخت و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت,سهمی از یاد نرفتنی دارند...
    نادر_ابراهیمی
    • avatar
      اوهوم
      ممنون
    • avatar
       🌷
  6. avatar
    ✍ گوته می گوید:

    -اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند.
    - اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند.
    -اگر زیبا نیستی، برخورد درست با زشتی هم وجود دارد.
    - اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند.
    - اگر تحصیلات عالی نداری، با کمی سواد هم می توان زندگی کرد.
    - اگر قدرت سیاسی و مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسان هاست.

    ❗️اما اگر عزت نفس نداری، هیچ نداری.
    • avatar
      :)
  7. avatar
    🔷🔹🔷🔹🔷🔹
    داستان_کوتاه
    کوچیک کردن سوسیس

    به همسرم گفتم: «همیشه برای من سوال بوده که چرا تو همیشه ابتدا سر و ته سوسیس را با چاقو می‌زنی، بعد آن را داخل ماهیتابه می‌اندازی!»

    او گفت: «علتش را نمی‌دانم. این چیزی است که وقتی بچه بودم، از مادرم یاد گرفتم.»

    چند هفته بعد وقتی خانواده همسرم را دیدم، از مادرش پرسیدم که چرا سر و ته سوسیس را قبل از تفت دادن، صاف می‌کند.

    او گفت: «خودم هم دلیل خاصی برایش نداشتم هیچ‌وقت، اما چون دیدم مادرم این کار را می‌کند، خودم هم همیشه همان را انجام دادم.»

    طاقتم تمام شد و با مادربزرگ همسرم تماس گرفتم تا بفهمم که چرا سر و ته سوسیس را می‌زده. او وقتی قضیه را فهمید، خندید و گفت: «در سال‌های دوری که از آن حرف می‌زنی، من در آشپزخانه فقط یک ماهیتابه کوچک داشتم و چون سوسیس داخلش جا نمی‌شد، مجبور بودم سر و ته آن را بزنم تا کوتاه‌تر شود...همین!»

    ما گاهی به چیزهایی آداب و رسوم می‌گوییم که ریشه‌ی آن اتفاقی مانند این داستان است.

    🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
    • avatar
      عه
      این که همونه :)
  8. avatar
    🔷🔹🔷🔹🔷🔹
    داستان_کوتاه
    کوچیک کردن سوسیس

    به همسرم گفتم: «همیشه برای من سوال بوده که چرا تو همیشه ابتدا سر و ته سوسیس را با چاقو می‌زنی، بعد آن را داخل ماهیتابه می‌اندازی!»

    او گفت: «علتش را نمی‌دانم. این چیزی است که وقتی بچه بودم، از مادرم یاد گرفتم.»

    چند هفته بعد وقتی خانواده همسرم را دیدم، از مادرش پرسیدم که چرا سر و ته سوسیس را قبل از تفت دادن، صاف می‌کند.

    او گفت: «خودم هم دلیل خاصی برایش نداشتم هیچ‌وقت، اما چون دیدم مادرم این کار را می‌کند، خودم هم همیشه همان را انجام دادم.»

    طاقتم تمام شد و با مادربزرگ همسرم تماس گرفتم تا بفهمم که چرا سر و ته سوسیس را می‌زده. او وقتی قضیه را فهمید، خندید و گفت: «در سال‌های دوری که از آن حرف می‌زنی، من در آشپزخانه فقط یک ماهیتابه کوچک داشتم و چون سوسیس داخلش جا نمی‌شد، مجبور بودم سر و ته آن را بزنم تا کوتاه‌تر شود...همین!»

    ما گاهی به چیزهایی آداب و رسوم می‌گوییم که ریشه‌ی آن اتفاقی مانند این داستان است.

    🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
    • avatar
      دقیقا
      چ قشنگ بود 
      ممنون
  9. avatar
    🍁🍁🍁🍁
    مراقب چشم های خود باشید

    جوانی به حکیمی گفت: وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.
    حکیم گفت: آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟
    جوان گفت: آری.
    حکیم گفت: اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.
    جوان با تعجب پرسید: چرا چنین سخنی می‌گویی؟
    حکیم گفت: چون مشکل در همسر تو نیست.
    مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند.
    آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟
    جوان گفت: آری.
    حکیم گفت: مراقب چشمانت باش.
    • avatar
      اره
      دقیقا اینطوره
      البته این مشکل میتونه از جای دیگه هم باشه که بحثش اینجا نیس
      خلاصه اینکه باید نیازهای هم رو برطرف کنن و صرفا برطرف کردن کافی نیست باید آموزش دیده باشن تا به بهترین شکل این کار رو بکنن
      ممکنه مشکل از اینم باشه
  10. avatar
    ❤❣❤❣❤❣
    #داستان_کوتاه
    مــــــــــادر

    کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟
     
    خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد

    اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.

    خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود

    کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟...

    خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشتهّ تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.

    کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟

    اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.

    کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟

    فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .

    کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.

    خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود

    در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.

    کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.

    او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:

    خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..

    خداوند شانهّ او را نوازش کرد و پاسخ داد:

    نام فرشته ات اهمیتی ندارد، می توانی او را ...

    *** مـادر***

    صدا کنی

    ❤️❣❤️❣❤️❣
    • avatar
      متن های بیش از دو خط رو صوت بفرس
      حس خوندن نیست :))

      +عالی بود داستان 
    • avatar
       🌷
  11. avatar
    یک فنجــــ☕️ـــــان حرفهای خوب 😉

    ☑️_ زندگی را ...

    /گر توانستی به کام یک نفر شیرین کنی...
    یا توانستی زمین تشنه ای را سرخوش از باران کنی...
    /گر توانستی تو یک مرغ گرفتار از قفس بیرون کنی...
    یا توانستی که دیوار اسارت از بنا ویران کنی...
    /گر توانستی به خوان رنگی ات یک رهگذر مهمان کنی...
    یا توانستی بدون حاجتی هم ذکر آن یزدان کنی...
    /گر توانستی لباس بی ریای عاشقی بر تن کنی...

    میتوانی آن زمان
    📢 فریاد انسان بودنت
    بر کوی و برزن برزنی .....
    😉✌
    • avatar
      عالی
  12. avatar
    سه نکته مهم را همیشه در زندگی رعایت کنید:

    1-وقتی خیلی خوشحالید (قول) ندهید

    2-وقتی خیلی عصبانی هستید (جواب) ندهید

    3-وقتی خیلی ناراحت هستید (تصمیم) نگیرید

    😊
    • avatar
      ایول
      عالی بود
      نکات خیلی مهمی هس
    • avatar
      سپاس
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
زندگی، یعنی عشق فرصت همراهی با، امید است درک همین اکنون است وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم رسم پذیرایی از تقدیر است یعنی تکاپو یعنی هیاهو شب نو، روز نو، اندیشه نو یعنی حرکت و امید
کانال تلگرام در بیان دنبال کنید