دلم تنگ است - درد و دل با خدا
خدا
دلم تنگ است از این دنیا ، چرایش را نمیدانم
من این شعر غم افزا را شبی صد بار میخوانم
چه میخواهم از این دنیا ، از این دنیای افسونگر
دلم تنگ است از این دنیا ، چرایش را نمیدانم
من این شعر غم افزا را شبی صد بار میخوانم
چه میخواهم از این دنیا ، از این دنیای افسونگر
فانوست را کمی پایین تر بگیر
جاده ای که در آن قدم نهاده ام تاریک است،
انتهایش را نمی دانم چیست. میترسم انتهایش بن بست باشد
تو را به مهربانیت سوگند،
فانوست را کمی پایین تر بگیر تا روشنی بخش راه نامشخصم باشد.
نمی خواهم بی فانوس تو به جایی برسم که برگشتنم دشوار گردد و پشیمان شوم.
ای مهربانترینم ، من اکنون سخت به نور فانوست محتاجم...
خدای من بمان
ای دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل !
دل !.... این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....
تو هستی ! .... در
از خدا پرسیدم: خدایا چطور میتوان بهتر زندگی کرد؟ خدا جواب داد:گذشتهات را بدون هیچ تأسفی بپذیر، با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشهای انداز.
هیچگاه به باورهایت شک نکن، شکهایت را باور نکن؛ زندگی شگفتانگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید.
مهم این نیست که قشنگ باشی، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر
مهم این نیست که شیر باشی یا آهو مهم این است که با تمام توان شروع به دویدن کنی
کوچک باش و عاشق... که عشق میداند آئین بزرگ کردنت را
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن
فرق نمیکند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران ... زلال که باشی آسمان در توست.
نلسون ماندلا