ساعت شنی
ساعت شنی به من یاد داد
باید خالی شوی تا پر کنی
دلی را… چشمی را… گوشی را…
و ...
ساعت شنی به من یاد داد
باید خالی شوی تا پر کنی
دلی را… چشمی را… گوشی را…
و ...
میدانی ؟!
امروز خدایم به من اینگونه گفت :
با من که باشی همه جا رنگین است
و طلوع صبحی دیگر را خواهی دید
تو لبانت را کمی تکان بده ، آن وقت من برایت خندانش میکنم
دستانت را بمن بده ، آن وقت من برایت گرمش میکنم
پاهایت را به من بسپار ، آن وقت خواهی دید چطور پله های ترقی را یک به یک میگذرانی