شعر زیبا و ساده از قیصر امین پور - خدا
پیش از اینها فکر میکردم خدا
پیش از اینها فکر میکردم خدا
خانهای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصهها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایههای برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
پیش از اینها فکر میکردم خدا
خانهای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصهها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایههای برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
حسن باران این است
که زمینی ست،ولی
آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید...
مجتبی کاشانی
تـنها تـوئـی تـنها تـوئی در خـلوت تنهائیم
تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوائیم
جان گشته سرتا پا تنم از ظلمت تن ایمنم
شــو آفـتاب روشنـم پـیدا بــه نـاپـیدائیم
ادامه دارد