تهدید کردن خدا
دو روز پیش یک کاری کردم ولی با نیت بود و برای رضای خدا انجام دادم، فرداش که میشه دیروز دیدم به خاطر اون کار شدیدا مریض شدم، یک نگاه چپ چپ به خدا کردم
دو روز پیش یک کاری کردم ولی با نیت بود و برای رضای خدا انجام دادم، فرداش که میشه دیروز دیدم به خاطر اون کار شدیدا مریض شدم، یک نگاه چپ چپ به خدا کردم
خدا در دستی ست که به یاری می گیری
در قلبی ست که شاد می کنی
در لبخندی ست که به لب می نشانی
خدا در عطر خوش نانی ست که به دیگران می دهی
در جشن و سروری ست که برای دیگران بپا می کنی
آنجاست که عهد می بندی و عمل می کنی
خدا ،در تو ،با تو ، و برای توست
پیش از اینها فکر میکردم خدا
خانهای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصهها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایههای برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور