خدا را دیدم

خدا را دیدم

امروز تولد یکی از بهترین دوستانم است هر چند زبانم قاصر است از شکر نعمت تولد و حس بودن او.

مهربانی، او را زیباترین فرد دنیا می‌کند، داشتنی قلبی مهربان در این دنیای بی‌رحم شجاعت می‌خواهد.

مهربانی در کلام او، مهربانی در اندیشه او، مهربانی در بخشش او همانند زیبایی گل سفید شکوفه زده‌است.

رد پای مهربانی او در ساحل قلب‌ها به خوبی دیده می‌شود وگرنه موج روزگار هر ردپایی را می‌شورد

آری من خدا را دیدم خدا را در قلبی دیدم که بدون هیچ توقعی مهربانی می‌بخشد.

وقت سحر است و برای تو مینویسم ای مهربان. میدانم توصیف من در تو پذیرا نیست، ولی بدان ای فرشته روی زمین این خصیصه مهربانان است، گرنه بوی همه را میگرفتی. بوی تو از سمت مهربانی می‌وزد.

بخوان متن من را ای مهربان، تا نوشته‌هایم بوی مهربانی تو را بگیرند

من برایت به همانندی وسعت مهربانی قلبت، بهترین‌ها را آرزو می‌کنم

آرزو می‌کنم خنده‌هایت از ته دلت و گریه‌هایت از سر شوق باشد

;-)

پوریا آریافر

برچسب ها پوریا آریافر
تعداد بازدید: ۳۱۴۱
در روزی بسیار نزدیک همه ما دستانمان از دنیا کوتاه خواهد شد و گدای چند صلوات از انسان های روی زمین می‌شویم، پس من هر شب برای بازدیدکنندگان سایتم صلوات میفرستم، یعنی برای تو که این متن را میخوانی، حال می‌شود تو هم برای من بفرستی؟ :)
جهت دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود ، در خبرنامه عضو شوید
زندگی، یعنی عشق فرصت همراهی با، امید است درک همین اکنون است وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم رسم پذیرایی از تقدیر است یعنی تکاپو یعنی هیاهو شب نو، روز نو، اندیشه نو یعنی حرکت و امید
کانال تلگرام در بیان دنبال کنید