خود را ببخش
حتما خیلی از شماها هدفهایی دارید، دست کم میدونم آرزو داشتید و بهش در ذهنتون فکر کردید، هر چند آرزو و هدف خیلی متفاوت هستند، آرزو پراکندگی داره ولی هدف مثل یک تیری محکم به سمت مقصد هست.
موفقیت در هدف گذاری است و هر انسان موفقی به شدت هدف گرا هست و میدونه که چی میخواد و با تمام وجود در هر روز زندگی برای دستیابی به خواسته هاش میجنگه. درواقع شما اگر توانایی بالایی در انتخاب هدف داشته باشید مسیر موفقیت رو هموار کردید. و کسانی که هدف دارن مثل ماهی زنده خلاف جهت آب میتونن شنا کنن ولی بی هدف ها همانند ماهی مرده تقدیر زندگیشون رو به موج های بی در و پیکر آب میسپارن.
این مقدمه رو گفتم تا بگم که اگر هدف محکم دارید پس حتما شکست های محکمی هم خواهید چشید (شکست های محکمی = تجربههای باارزش)
نترسید، بذارید شکست بخورید، شکست نعمت بزرگی هست، نعمتی که باهاش میتونید مسیر پیروزی رو از قبل بهتر پیدا کنید. چشماتون روشنتر میبینه، ذهنتون قدرت انتخاب بهتری پیدا میکنه و کلامتون پخته تر میشه، بله همه اینا اثرات شکستهایی هست که ما میخوریم.
فقط یک نکته خیلی مهمه که گاهی افراد حس بدی در مسیر موفقیت بهشون میده و اون نرسیدن هر چه سریع تر به هدف هست.
خودت رو بخاطر اینکه به اونجایی که فکر میکردی تا حالا باید رسیده باشی و هنوز نرسیدی ببخش. سرزنش کردن خودت فقط انرژیت رو برای پیشروی های آینده از بین میبره وگرنه فایده دیگه نداره.
همین :)
نظر شما درباره هدف یا آرزو چی هست؟ به نظر شما چه فرقی اینا با هم دارن؟ هدف در زندگی مشخص کردی؟ فکر میکنی چقدر به هدف هات نزدیک هستی؟ موقع شکست خودت رو مقصر میدونی یا بقیه؟ خودت رو بخشیدی؟ ایا فقط به شکست ها از جنبه حس بد و تلخ نگاه میکنی؟ نگاهت درباره شکست چی هست؟ تا حالا آدم موفق خفن دیدی که صدها بار شکست نخورده باشه؟ :)
پوریا آریافر