۱۹ مطلب با کلمهی کلیدی «پروردگار» ثبت شده است
-
-
-
-
گفتم خدایا دلم گرفته گفت از من
دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴گفتگوی بسیار زیبا با خدا
گفتم خدایا دلم گرفته؛ گفت از من؟
گفتم خدایا از همه دلگیرم؛ گفت حتی من؟
گفتم خدایا چقدر دوری؛ گفت تو یا من؟
گفتم خدایا دلم را ربودند؛ گفت پیش از من؟
گفتم نگران روزیم؛ گفت آن با من.
گفتم خیلی تنهایم؛ گفت تنهاتر از من؟
گفتم درون قلبم خالیست؛ گفت پرش کن از عشق من.
گفتم دست نیاز دارم؛ گفت بگیر دست من.
گفتم از تو خیلی دورم؛ گفت من از تو نه.
گفتم آخر چگونه آرام گیرم؟ گفت با یاد من.
گفتم خدایا کمک خواستم؛ گفت غیر از من؟
گفتم خدایا دوستت دارم؛ گفت بیشتر از من؟
گفتم با این همه مشکل چه کنم؟ گفت توکل به من.
گفتم هیچ کسی کنارم نمانده؛ گفت بجز من.
گفتم خدایا چرا اینقدر میگویی من؟ گفت چون من از تو هستم و تو از من.
-
-
-
به سمت خدا
دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴
-
-
-
در و دل با خدا
دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴
-
-
-
از خدا پرسیدم: خدایا چطور میتوان بهتر زندگی کرد؟
يكشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴از خدا پرسیدم: خدایا چطور میتوان بهتر زندگی کرد؟ خدا جواب داد:گذشتهات را بدون هیچ تأسفی بپذیر، با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشهای انداز.
هیچگاه به باورهایت شک نکن، شکهایت را باور نکن؛ زندگی شگفتانگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید.
مهم این نیست که قشنگ باشی، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر
مهم این نیست که شیر باشی یا آهو مهم این است که با تمام توان شروع به دویدن کنی
کوچک باش و عاشق... که عشق میداند آئین بزرگ کردنت را
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن
فرق نمیکند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران ... زلال که باشی آسمان در توست.
نلسون ماندلا
-