عشق را تمرین کنیم - تعریف عشق از نگاه من چیست
میزان هنر عشق در قدرت مهارت است
عشق، هنر است؛ و عاشق، هنرمند، و یک هنرمند مهارتی دارد که با تمرین و ممارست آن را کسب کرده است. پس هنر عشق ورزیدن مهارتی اکتسابی است. مهارتی همانند رانندگی که بسیاری از ما از بدو تولد فاقد این هنر هستیم. بر همین مبنا باید آموزش ببینیم.
عشق احساسی نیست که فرد بتواند به آسانی و بدون رسیدن به درجه مشخصی از بلوغ شخصیتی به آن دست یابد. تعریف خود از عشق را تعریف واقعی از عشق ندانید. به دنبال آموزش عشقورزی باشید و تعریف واقعی آن را دستیابید.
این را بدانید که اگر با جدیت به دنبال رشد و توسعه فردی خود نباشید و خود را بهخوبی نشناسید، تمام تلاشهایی که صرف رسیدن به عشق میکنید محکوم به شکست خواهد بود.
تمرین عشق چیست
همانطور که گفتم عشق هنر و مهارتى است که باید با تمرین و ممارست ساخته شود. حال تمرین عشق دیگر چیست؟ آیا به این معنی است که هر روز عاشق کسی شویم؟ و با احساسات انسانها بازی کنیم تا در آخر عاشق واقعی خود را پیدا کنیم؟ خیر
تمرین عشق ظاهراً ربطی به خوده عشق ندارد درحالیکه ارتباطی غیرمستقیم ولی بهشدت وابسته را دارد. داشتن انضباط، بردبارى، علاقه، ایمان و ... و درنهایت شناخت خود و ارتقا مهارتهای درون فردی از عوامل کلیدى تمرین هر هنرى مثل عشق هستند. شما با این تمارین میتوانید مراقب عشق و معشوق خود باشید، شما با این تمارین عشق میتوانید مسئولیتپذیری نسبت به نیازهای معشوق و واکنش مطلوب به آن داشته باشید، شما با تمرین عشق میتوانید احترام به محبوب خود و پذیرفتن او همانطوری که هست، داشته باشید. و نهایتاً شما با تمرین عشق میتوانید آگاهى از احوالات و نیازهای او که در حقیقت زیستن در لحظه را میطلبد، داشته باشید.
آیا در این زمانه عشق واقعی وجود دارد؟
هرچند برخی عشقها در قالب فرهنگی مصرفگرا خلق میشوند فرهنگی که پایه آن بر اساس دادوستدهای سنتی است و شخص در عشق، منفعت خود را اولویت قرار مىدهد، هرچند این امر را نباید گفت عشق و باید به دنبال عنوان بهتری همانند یک عهدنامه و یا قرارداد تجاری و احساسی نام برد. و شخص در این قرارداد وقتی به جذابیتهای احساسی و یا آمیزشهای جنسی خود میرسد دیگر قرارداد فاقد اعتبار میشود.
اگر چنین در اطراف خود دیدید آن را عشق خطاب نکنید. عشق فراتر از این اعمال است. ارزشهای پاک عشق را نمیتوان در لجنزارهای بیقیدوشرط پیدا کرد. عشق، دو را به یک میرساند، عشق یکی شدن است، در کنار آزادی که به دست میآورید. عشق دادن است و بخشیدن نه صرفاً صرف کردن آن.
عشقهای واقعی در این زمانه هم بسیار است و حال اگر کمتر دیده میشود ب خاطر آن است که جامعه اساساً به عشقهای غیرواقعی و کاذب واکنش بیشتری را نشان میدهد و آن را بهخوبی در حد توان خود رسانهای میکند و موردتوجه عموم قرار میگیرد و وقتیکه در افکار مردم هرروز چنین رسانههایی تکرار شود به باورهای غلط در طول دوره زندگی خود میرسند.
آیا به عشق اعتقاد ندارید؟
انسان نیازهایی دارد که باید در زمان و در شرایط مناسب به شکل اصولی رفع گردد، شما نمیتوانید بگویید که من آب نخواهم خورد چون به آن اعتقادی ندارم، نمیتوانید بگویید که من نفسی نخواهم کشید چون به آن اعتقادی ندارم. اگر در عمل به این بیاعتقادی خود برسید طبیعتاً حکم شما مرگ خاموشی خواهد بود، بنابراین به عشق همانند آبوهوا نیاز خواهید داشت چه اعتقاد داشته باشید و چه نداشته باشید. عشق یک نیاز هست نه یک انتخاب.
نبود عشق چه تأثیری دارد؟
میشناسیم که چه بسیار افراد سن بالا ازدواجنکردهاند و البته زنده هستند ولی فقط در جسم و ظاهر . روحی شاد و طراوت در وجود آنها نمانده است، گاهی حتی در ظاهر لبخندی میزنند ولی در این دنیا انگار وجود ندارند. از درون افسرده هستند ولی ممکن است ظاهر خود را نگهداشته باشید. این آثار در نبود عشق به وجود میآید.
تعریف عشق
هرچند تعارف عشق بسیار است ولی انتهای تمام تعاریف به یکسو خطم میشود. از نگاه من انسان در جهت رسیدن به کمال، راهی جز مسیر عشق را ندارد، عشقهای واقعی درنهایت منطق شکل میگیرند، در اوج عشق، منطق به بلوغ میرسد و این دو مسیری جدا ندارند چراکه هدفی یکسان دارند و آن رسیدن به کمال است.
لذت عشق در آن است که به باورهای عشق برسیم. عشق باعث میشود در زندگی شور و حرارت ایجاد شود و این عشق واقعی است که این شور و حرارت را در طول زندگی حفظ میکند.
خاصیت عشق واقعی آن است که محیطی گرم و لطیف میسازد و مسیر زندگی را بهخوبی روشن میکند. در هوای سرد چقدر بخاری لذتبخش است؟ در این زندگی سرد و بیرحم، حداقل کار عشق همانند بخاری است.
ایا میتوان چند عشق داشت؟ بله :)
عشق هم میتواند گرم کند و هم میتواند از شدت گرما بسوزاند و نابود کند، باید نسبت به آن آگاهی پیدا کنیم و مهارتهای لازم را کسب کنیم، هر عشقی عشق نیست، هر عشقی همانند هم نیست. عشق به همجنس خودمان یا عشق به پول و ... آفت میآورد که حد ندارد ولی عشق به والدین، عشق به خود، عشق به همسر و عشق به خدا گرمای لذتبخش میآورد و با کسب مهارت بهخوبی در عمل متوجه خواهیم شد که این عشقها در باطنِ امر، متفاوت است و تفاوتى بنیادین دارد که باید در تشخیص این تفاوتها هنرمند شویم . ما البته به همه این عشقها نیاز داریم و هرکدام در ساخت انسانی والا نقش اساسی و مهمی دارند.
ان شالله همیشه، همه بتوانیم عاشقهای واقعی را دریابیم و تجربهاش کنیم :)
حال نوبت شماست، تعریف عشق از نگاه شما چیست؟ ایا به عشق اعتقاد دارید؟