به خوبی رقصاندی به خوبی رقصیدم
ای روزگار بر لب خدا را داشتم و مرا رقصاندی
دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت
تو جز چرتکه انداختن جوانی من چه میدانی؟
مهره ۲۴ آن را با خط خطی کردن صورتم بد انداختی و نمیدانم چند مهریه دیگر دارم
ولی بدان من تمام نُتهایت را میدانم، مرا از رقص تنها نهراسان
صدایش را بیشتر کن من توان آن را باز دارم
اندکی صبر...
نغمههای بلبل سحری نزدیک است :)
پوریا آریافر
چ زود گذشت این متن خرداد ۹۵